هفته 17..آغاز ماه پنجم
دختر خوشگلم امروز با بابا جونت رفتیم پیش دکتر و چک آپ کردیم. از روی شکم من فوری ضربان خوشگل و منظم و قدرتمند قلب شما رو شنید ولی هی جا به جا می شدی و دکتر مجبور می شد جای گوشیش رو عوض کنه تا قلبت رو پیدا کنه. مامان جونت کلی زیادی وزن اضافه کرده بود توی این ماه که حالا باید از فردا با یه برنامه دقیق این افزایش وزن رو کنترل کنه تا هم جای شما اون تو راحت تر باشه و هم خودش بتونه تا آخرین روزی که شما توی شکمشی سرپا و سرحال باشه. احتمالا این ماه می خوام دکترم رو عوض کنم و برم پیش دکتر خاله پریسا که توی بیمارستان عرفان کار می کنه..چون عرفان هم بهم نزدیک تره و هم اینجوری به بابایی فشار کمتری می یاد... حالا ببینم که چی می شه... راستی دکت...
نویسنده :
سالومه
17:20